پسرم بعد از مدتها سلام. چند وقتی بود که شارژ اینترنت تموم شده بود و شارژر دوربینمون هم خراب بود و مامان نه میتونست بیاد به وبلاگ شما سر بزنه و نه دوربین داشت که عکسهای نازت و ثبت کنه اما تو این مدت چند تا اتفاق تازه تو زندگی شما رخ داد اول اینکه الان واسه مامان دست میزنی و اهنگ شاد که میشنوی فوری دوتا دستا ی کوچیکت و به هم میزنی و میخندی. توی تاریخ 31 مرداد واسه اولین بار تونستی چهار دست و پا چند قدمی راه بری و از همه مهم تر اینکه از همون موقع شروی به بلند شدن کردی و حالا دیگه همه چیز و میگیری و سرپا وامیستی. من این روزا خیلی کارم سخت تر از قبل شده و باید بیشتر از همیشه حواسم به شما ورووووجک باشه که نخوری زمینو خدای نکرده اتفاقی برات...