، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

گل پسر مامان و بابا

دوست داشتن ساده است وباور کردنش سخت...تو ساده باور کن که سخت دوستت دارم پسرم.

آروین جونم به مناسبت در اومدن اولین مرواریدت تصمیم گرفتم که برات اش درست کنم . اول فکر کردم یه مهمونی کوچیک بگیرم و یه چندتایی هم مهمون دعوت کنم اما بعد دیدم حالا که شما اینهمه شیطون شدی دست تنها نمیتونم از پس تمام کارها بر بیام واسه همین تصمیم که دوتایی بریم خونه مامانی اینا یعنی لاهیجان تا اونجا با کمک مامانی واست آش درست کنیم و بدیم به کسایی که دوسشون داریم. . .البته تمام زحمت درست کردن آش با مامانی بود و من هم گیفت های دندونی شمارو آماده کردم شما هم تا دلت خواست شیطونی کردی و حسابی همه رو خسته میکردی. این هم چند تا عکس از میز دندونی اروین خان البته تنها مهمون اون روز عمه زهرا بود یعنی عمه من که یه دست بلوز و شلوار واسه شما کادو اور...
9 مهر 1392

تولد علیرضا. . .

5مهر 92 تولد علیرضا تو این تولد سورنا و علیرضا تا دلتون بخواد شیطونی کردن اونقد که همه از این که به این تولد رفتیم پشیمون شده بودیم البته شما رو هم اگه بغل نمیکردم دسته کمی از اون دوتا ورووجک نداشتی پسر قشنگم. . .به ه ر حال به هر سختی که بود به خیر گذشت و همه صحیح و سالم برگشتیم خونه. . . ...
9 مهر 1392

بدون عنوان

آروین گلم مامانی بعد از یکی دو روز بیقراری حالا دیگه خوب خوبه شدی و بحران دندون و هم پشت سر گذاشتی عزیزم.هر چند که دو شب اصلا نتونستی بخوابی و مامان یه کمی بهت استامینوفن دادم اما حالا دیگه بهتر شدی. . .این عکس ها رو هم بعد از در اومدن اولین مرواریدت ازت گرفتم پسرم . . . میدونی که توی چشمای تو رنگین کمون و میشه دید. . .   ...
1 مهر 1392

خوشخواب

یک پسر خوابالو. . . مامانی دیشب ساعت 10/30 شیر خوردی و خوابیدی امروز ساعت 11 به روز از خواب بیدارت کردم. حتی وقتی دست و صورتت و می شستم از خواب زیاد حاضر نبودی چشات و باز کنی. . .با کلی خواهش و تمنا تازه 11/10دقیقه یه کمی سر حال شدی و چشای نازت و باز کردی ...
25 شهريور 1392

. . . .

الهی مامان واسه گریه هات بمیره . . .مثل فرشته ها معصوم میشی وقتی این طوری با التماس به آدم نگاه میکنی. . . ...
25 شهريور 1392

شیطون نگو بلا بگو

  یه عکس فوق العاده از شیطنت های آرروین که بابا مثل یه عکاس حرفه ای شکار کرد پسرم این روزا هر کی که شما رو میبینه از من می پرسن که وقتی من و شما تو خونه تنهاییم چه طوری کنترلت میکنم .من هم در جواب میگم که خیلی سخته جدیدا آروین خیلی شیطون شده. مامانی اخه با این عکسی که بابا  در حال شیطونی ازت گرفته من چطوری ازت دفاع کنم بگم که پسمله ما اصلا شیطون نیست وخیلی هم اقاست الهی من دور سرت بگردم اخه شما رو فکس چی کار میکنی مامان جان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   ...
25 شهريور 1392

پت و مت

ا   دوتا اقا پسر اوشگل دوتا فسقلی شیطون که اصلا با هم نمی سازن  سلطان آروین  گل پسر مامان بابا و سورنا خان اقای قند عسل هر دوتا تون وبه اندازه ی تمام دوست داشتن های دنیا دوست دارم و امیدوارم توی کتاب تقدیر بزرگ ترین موفقییت ها  برای هر دو تا تون ورق بخوره   ...
25 شهريور 1392