، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

گل پسر مامان و بابا

حوادث

چهارم تیر ماه 92 سر یه سهل انگاری از من و پدرت اولین زمین خوردن زندگیتو تجربه کردی. از رو تخت ما افتادی زمین و حسابی کریه کردی اما فکر کنم بیشتر از جیغ و گریه های من بود که ترسیده بودی.خدارو صد هزار مرتبه شکر که طوریت نشد عزیزم. الهی من فدای تو       چیکار کنم برای تو  اگه تو این بیابونا         خاری بره به پای تو اروین عزیزم ...بهترین و زیبا ترین تجربه ئ زندگی من.... امیدوارم از این پس هیچ وقت نبینم که زمین خورده باشی عشق کوچولوی من...من ارزوی هر روزم بهترین و محکم ترین ایستادن ها برای توست     ...
26 تير 1392

اولین روز از ماه هشتم

پسر گلم اصلا اشکالی نداره نمی تونم یه دل سیر بخوابم. هیچ مهم نیست که فرصتی برای یه حموم رفتن بی استرس برام باقی نمونده. اشکالی نداره که خونه فقط وقتی تو خوابی مرتبه.اصلا اشکالی نداره که یه ووررووجک همیشه مثل یه سایه همراه منه و باید دایم خواسته هاشو براورده کنم تا اب تو دلش تکون نخوره.  عزیزم وقتی همه ئ دنیای کسی باشی هیچ چیزی اشکال نداره...و تو تمام دنیای منی          از اینکه به من جرات مادر بودن دادی ازت ممنونم پسرم              ...
26 تير 1392

اغاز به غذا خوردن

پسرم تاریخ دقیق اولین باری که شروع به غذا خوردن کردی و دقیق یاد ندارم اما میدونم که تو ماه پنجم تولدت بود عزیزم این هم یه عکس یادگاری از همون روز که واسه اولین بار فرنی خوردی. ...
26 تير 1392