، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

گل پسر مامان و بابا

اولین تلاش برای نشستن

همنفسی . . . ای که با تو یک عاشقم. . .  تو در اغوشم عطر عشق را تازه و بهاری میکنی . تو تمام هستی من تو همه زندگی من هستی... تو چه داری همه چیز...من چه دارم ...هیچ   امروز 31 تیر ماه صبح که از خواب بیدار شدی پاهای زنبور بالای تخت و گرفتی و برای اولین بار بدون کمک ما تونستی بشینی هر چند خیلی کوتاه   ...
1 مرداد 1392

فوووووسووووول خان مامان

بهانه ی زندگی من. . . تو تجلی زیبا ترین لبخند خدایی   علاقه آروین به سیم و قبلا کشف کرده بودم اما به تازگی به پریز برق هم علاقه مند شده.اینجا قبل بعد و حین شیطنت هاش که مچ شو گرفتم     ...
1 مرداد 1392

بدون عنوان

من به قداست چشمهای تو ایمان دارم . . .چه کسی چشمهای تو را رنگ کرده است؟ چه وقت دیگر گیتی می تواند چون تویی خلق کند؟ تو یک فرشته ای اما در قالب یک انسان ...
1 مرداد 1392

بدون عنوان

چه با شوق میخوانم چشمانت را...و چه عاشقانه گرفته ام دستهای کوچکت را...         و چه خوشبختم از اینکه تو اینجایی....پسرم   هر روز که میگذره داری از روز قبل شیطون تر میشی و کنترل کردنت سخت تر شده.این روزا دیگه حسابی واسه خودت راه افتادی و سینه خیز خودت و به همه جا میرسونی.من هم چهار چشمی حواسم باشه که خدای نکرده کار خطرناکی نکنی و اتفاقی واست پیش نیاد. مامان دوست داره آروین کوچوله ی من ...
1 مرداد 1392

بابا

امروز 30 تیر ماه سه روز که اروین یه صداهای جدید از خودش در میاره که شبیه بابا گفتن می مونه.                                                                                              &n...
30 تير 1392